هنر نزد ايرانيان است و بس؟

۱۲۹ بازديد

بسياري با استناد به همين بيت، فردوسي را نژادپرست مي دانند كه هنر را فقط نزد ايرانيان مي بيند نه نزد نژادهاي ديگر. نخست بايد ديد بيت يادشده در چه بافتي سروده شده است: بهرام گور، پادشاه نامدار ساساني خود به رسولي از طرف خودش نزد شَنگُل پادشاه هند مي‌رود تا باژ بستاند. آنجا كَرگ (كرگدن) و اژدهايي را مي‌كشد و يكي از مردان ديوزور شاه را چنان بر زمين مي‌كوبد كه استخوانهايش خرد مي‌شود. شنگل دخترش سپينود را بدو مي‌دهد، ولي فغفور چين، پدرزن شنگل، برنمي‌تابد كه شاه‌زاده‌بانويي چون ‌نوه‌اش، زن فرستاده‌اي از ايران شود؛
پس نامه اي به رسول بهرام، يعني خود بهرام مي‌فرستد و او را دعوت مي كند كه به چين بيايد، لابد براي منصرف كردن بهرام از ازدواج و شايد هم توطئه‌اي درچيده بوده است. بهرام به سطر سطر نامۀ فغفور پاسخ مي گويد. نخست مي گويد: تو چرا در عنوان نامه نوشتي «از شهريار جهان»، حال آنكه «شهنشاه بهرام گورست و بس!؛ دوم اينكه اشاره كردي به كارهاي من درهند؛ اينجاست كه از زبان بهرام گفته مي‌شود (چاپ خالقي مطلق – اميدسالار، ج۶، ص۵۸۵، ب۲۲۳۲-۲۲۳۴):
همان اختر شاه بهرام بود/ كه با فرّ و اورند و با نام بود
هنر نيز زايرانيان است و بس!/ ندارند كرگ ژيان را به كس
همه يكدلانند و يزدان‌شناس / به نيكي ندارند از اختر سپاس

 


تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در رویا بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.