هنر در تمدن اسلامي و تفاوتش با هنر در دوره مدرن در غرب

۱۹۱ بازديد

در گذشته اگر بخواهيم به سراغ هنر برويم بايد در حرفه ها، مهارت ها و صنايع دنبال كرد. در گذشته هنر به معناي فضيلت مي باشد در كنار بي هنري و عيب (در حالي كه امروز تعريف هنر، هنرهاي هفت گانه است) در ادبيات فارسي وقتي گفته مي شود: « تا مرد سخن نگفته باشد / عيب و هنرش نهفته باشد » همان طور كه از شعر متوجه مي شويم هنر در مقابل بي فضيلتي معنا مي دهد.

 در گذشته انواع هنرهايي كنوني در ضمن حرفه ها و مهارت ها وجود دارد و كسي كه مي خواهد تاريخ هنري اسلام را دنبال كند بايد به متون فتوت نامه ها مراجعه كند.

در دوره جديد، بعد از قرن هجدهم در دنياي غرب وجود انديشه هايي مثل: بنگاردن و يا كانت موجب شد كه هنر تا حدي به معناي يك نوع زيبايي حسي تعبير شود.

آيا زيبايي شناسايي را كه ما در تمدن غرب مي بينيم همان معنايي است از زيبايي كه گذشتگان مثلاً غزالي در فرهنگ ما اراده كرده يا ابن سينا در مقالات آخر اشارات معنا كرده يا بزرگاني مثل روزبهان بَغلي يا ابن هيثم؟

زيبايي و هنر در فرهنگ اسلامي بسيار متفاوت است با معنايي كه در غرب از اين ها اراده مي شود به تعبيري مي توانيم بگوييم در دنياي مدرن كه هنوز اين هنري را كه امروزه اراده مي شود.